سلام. حاجي!
با مطلب جديد بروزم منتظر حضورتون هستم .
خدا رحمتش كنه قيصرو
عجب شاعري بود....
سلام
اي ول به قيصر امين پور
سلام از آشنايي با ويلاگ شما خوشبختم . با اجازه وبلاگ شما رو در لينك دوستان قرار دادم .
تقديم به مرحوم امين پور و شما دوست گرامي
( برگهاي تقويم )
برگهاي تقويم لحظات عمر ماست
كه چون برگ و باد
در حرمله زمان مي رود
اي كاش ميتوانستم كمي حركتش را كندتر كنم !
اي كاش!
سايه خودم را ميبينم در پس هر صفحه ايي
كآرام ميرود در پي روزهاي هفته ، سال و ماه
من هر روز بزرگ و بزرگتر ميشوم
اما هنوز خبري از نگار نيست
ترسم كه من صفحات عمرم به سر شود
و نبينم آن نگار ، كه زمان در انتظار اوست .
به نام خدا
سر قبر شخصي نوشته شده بود : کودک که بودم مي خواستم دنيا را تغيير بدهم وقتي بزرگتر شدم متوجه شدم که دنيا خيلي بزرگ است من بايد کشورم را تغيير بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اينک من در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
ما امروز موظفيم خدمتگزار واقعي مردم باشيم.
1