مادر صبر
بسم الله
هنوز صدای فریاد زنان از کربلا به گوش میرسد و صدای سم اسبان، رعشه بر تن آدمی میاندازد. چه دلی داشت زینب (س) آن لحظه که فاصله خیمهگاه تا تل زینبیه
رانفس زنان، طی میکرد. غبارها نمیگذاشتند حسین (ع) را راحت ببیند؛ اما او بالاخره دید، شمر را بر سینه حسین (ع) و تیزی شمشیر .....
چه دلی داشت مادر صبر، زینب کبری، پیامآور کربلا و عمه سادات. اما چهقدر سنگین بود این بار بر شانههای سترگ عقیله بنیهاشم آن لحظه که بر رگهای بریده برادر
بوسه زد.
وای بر شام غریبان کربلا، خیمههای آتش گرفته و پاهای تاولزده کودکان آل طه.
و این زینب است که صبورانه، کودکان برادر را در آغوش گرفته و آرام در گوششان قرآن زمزمه میکند.
سأل سأل بعذاب واقع ... فاصبر صبراً جمیلا