بسم الله
سال هشتم هجرت بود، قریب به دو سال از جهاد سلحشورانه مسلمانان در جنگ " بدر" می گذشت.
در این پیکار پیروزمندانه، ریشه درخت شرک و الحاد با تبر ایمان مسلمانان سست شده و ضربتی دیگر کافی بود تا این شجره خبیثه را برای همیشه بخشکاند.
"ساره"، خواننده مشهور مکه که تا پیش از جنگ بدر مجالس بزم پررونقی داشت، اینک، حلقه بزمش رو به کساد نهاده سخت فقیر و تهیدست شده بود.
در یکی از همین روزها بر آن شد تا آهنگ مدینه کرده و از محضر رسول خدا تقاضای کمک نماید.
پیامبر(ص) بدو فرمود:
- آیا اسلام آورده ای؟
- خیر.
- به عنوان مهاجر آمده ای؟
- خیر.
- پس از چه روی به اینجا آمده ای؟
- شما اساس عشیره و آقای ما بودید، شما که رفتید سرپرستان من همگی رفتند، و من تنها و محتاج شدم. اکنون بدینجا آمده ام تا بر من، مرکب و جامه ای بخشش کنید.
- پس جوانان مکه کجا رفتند؟(اشاره به جوانانی که مایه رونق مجلس بزم او بودند)
- بعد از واقعه بدر، دیگر خریداری برای متاع خویش نیافتم.
پیامبر فرمود تا مسلمانان، جامه، مرکب، خرجی راه و اندکی آذوقه بدو کمک کنند.
" حاطب بن ابى بلتعه"، تازه مسلمانانی که در جنگ بدر و بیعت رضوان شرکت و اینک دوشادوش مهاجران به مدینه هجرت کرده بود، به محض اطلاع از ماجرا، نزد "ساره" آمد و به ازای بخشش ده دینار و یک طاق پارچه بُردى از او خواست تا نامه ای سرّی به مشرکان مکه برساند.
در نامه "حاطب" خطاب به اهل مکه آمده بود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عن قریب لشکری به سوی شما گسیل خواهد داشت، آماده دفاع از خویشتن باشید!
"ساره" نامه را برگرفته آهنگ مکه کرد.
دیری نپایید که چبرییل امین، پرده از این خیانت برداشت و پیامبر را از این توطئه چینی مطلع ساخت.
پیامبر(ص)، على (علیه السلام) را به اتفاق تنی چند از اصحاب از جمله عمار و زبیر به یکی از منزلگاههاى میان راه فرستاد تا "ساره" را یافته نامه حاطب را از او باز پس گیرند.
اصحاب پیامبر آنگاه که بدان منزل رسیدند، آن زن را یافته، اسباب و انبان سفرش را تفتیش کرده اما چیزی نیافتند.
زبیر گفت: اکنون که چیزی نیافتیم پس باز گردیم.
اما على (علیه السلام) فرمود: به خداوند سوگند، نه فرشته وحی به محمد(ص) دروغ گفته و نه او به ما.
آنگاه شمشیر از نیام برکشیده به نشانه تهدید بالا آورد.
ساره که مرگ را در یک قدمی خود می دید، فریاد زد: صبر کنید! آن نامه در لای گیسوان من است، اکنون از من دور شوید تا آنرا بیرون آورده تحویل دهم.
حضرت، نامه را نزد پیامبر رسول خدا آورد.
و پیامبر(ص) "حاطب" را طلبیده فرمود:
- این نامه را مىشناسى؟!
- آری! من آنرا نگاشته ام.
- چه چیز ترا بر آن داشت تا به چنین اقدامی جسارت ورزی؟
- اى پیامبر! به خدا سوگند! از آن روز که به اسلام گرویده ام تا کنون لحظه ای کفر نورزیده ام! اکنون نیز نفاق پیشه نکرده ام و هرگز قصد خیانت نداشته ام لکن حقیقت آن است که تمام مهاجران کسانى را در مکه دارند که از خانواده آنها در برابر مشرکان حمایت مىکند، ولى من در میان آنها غریبم و خانواده من در چنگال آنها گرفتارند، خواستم از این طریق حقى به گردن آنها داشته باشم تا مزاحم خانواده من نشوند، در حالى که مىدانستم خداوند سرانجام آنها را گرفتار شکست مىکند و نامه من به حال ایشان سودى ندارد.
اینجا بود که آیات "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ... وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ" از سوره مبارکه"ممتحنه" فرود آمد.(1)
سوره "امتحان"
نام بلند این سوره از آیه"یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَ..." برگرفته شده است.
بعضی آن را «ممتحنه» (به فتح حاء) خوانده اند، به اعتبار زنان مهاجری که مورد امتحان قرار می گرفتند، و بعضی ممتحنه (به کسر حاء) خوانده اند به خاطر این که خود سوره وسیله امتحان است.(2)
سوره "مودت"
پارهاى از مفسران نیز آن را سوره «مودّت» و دوستى خواندهاند، چرا که به دوستى شایستهکرداران فرمان مىدهد و از دوستى تاریکاندیشان هشدار.(3)
سوره یاد شده در سال دهم از هجرت نبوى، در مدینه فرود آمده است.
سنگ بنای این سوره از سیزده آیه، 348 واژه و 1510 حرف ساخته شده است.
در فضیلت تلاوت آن همین بسکه از پیامبر رحمت و مودت درباره اش فرمود:
و مَنْ قراء سورة الممتحنة کان المؤمنون و المؤمنات لهُ شفآء یوم القیامة.(4)( هر کس سوره مبارکه «ممتحنه» را تلاوت نماید همه زنان و مردان باایمان در روز رستاخیز شفاعتگر او خواهند بود.)
سیمای کلی سوره
سوره ی مبارکه ی ممتحنه، از دوستی مومنین با دشمنان خدا و رسول خدا - صلی الله علیه وآله - سخن گفته و به شدت آنان را از این کار برحذر می دارد. بخشی از سوره ی مبارکه ،درباره ی احکام زنان مهاجر و بیعت زنان مؤمنه است.
یکی از بخشهای سوره، تبری حضرت ابراهیم- علیه السلام- و پیروانش از دشمنان خدا است. آن حضرت چنین عرضه می دارد: «ربّنا علیک توکلنا و الیک أنبنا و الیک المصیر.» (5)
پس از بیزاری جستن از قومشان از پروردگار می خواهند که آنها را از تبعات این عمل حفظ کند و آنها را مورد غفران قرار داده و در مسیر ایمانشان آنها را ناکام نسازد. ابتدا حال خود را ذکر می کنند و می گویند ما در مرحله ای هستیم که باید به خودمان و امور زندگیمان رسیدگی کنیم. خودمان را با انابه و رجوع به سوی تو، به تو می سپاریم و امورمان که تدبیرش بر عهده ی ماست را رها کرده خواست تو را به جای خواست خود قرار داده تو را وکیل خود می دانیم . امور ما را هر گونه می خواهی تدبیر کن ما به سوی تو مهاجرت کردیم و امور خود را به تو سپردیم. (6)
پی نوشت
________________
1. این شان نزول را بخاری در صحیح خود (جلد 6 صفحه 185 و 186) و «فخررازی» در تفسیر خود، و همچنین در تفسیر «روح المعانی» و «روح البیان» و «فی ظلال» و «قرطبی» و «مراغی» و غیر اینها با تفاوتهائی نقل کرده اند.
2. تفسیر نمون، ذیل سوره ممتحنه
3. تفسیر مجمع البیان
4. همان
5. ممتحنه:60/4
6. تفسیر المیزان،ج19، صص 239-240