بسم الله
در دعاهای بسیاری که از سوی امامان معصوم(ع) صادر شده است، مضامینی از خداوند در خواست گردیده که در آن، مفهوم رجعت نهفته است. مضامینی همچون، درخواست زنده شدن پس از مرگ، جهاد در رکاب امام زمان(ع)، شهادت زیر پرچم آن حضرت(ع) و... . به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، نمونههایی از این دعاهای شریف را که ویژة این ماه میباشد، تقدیم خوانندگان گرامی موعود میکنیم. باشد که توفیق حضور در دوران ظهور را بیابیم.
1. درخواست حج و جهاد
در کتاب اقبال الاعمال در میان دعاهایی که در هر شب ماه رمضان خوانده میشود، از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق(ع) فرمودند:
در شبهای ماه رمضان، پس از مغرب، این چنین برای رفتن به حج دعا کن؛ تا آنجا که میفرماید:
و از تو میخواهم که به وسیلة من با دشمنانت و دشمنان پیامبرت کارزار کنی!1
و به نقل از محمد بن ابی قره چنین آورده است:
و از تو میخواهم که مردن مرا، کشته شدن در راه خودت، به همراه اولیائت و زیر پرچم پیامبرت قرار دهی و از تو میخواهم که به وسیلة من با دشمنانت و دشمنان پیامبرت کارزار کنی!2
این دعا، درخواستی است از خدای متعال که آن را در دنیا به انجام رساند، نه در آخرت و چنین چیزی نخواهد بود، مگر در رجعت و زیر پرچم حق و در سایة حکومت حقّة آن. در دعاهایی که پس از این خواهد آمد نیز این گونه است.
البته احتمال دارد عبارتی که در دعای دوم آمده است از دعای اول افتاده باشد و ممکن است که اینها دو دعای مختلف باشند.
2. درخواست ظهور و پیروزی
در دعای افتتاح که در هر شب ماه رمضان خوانده میشود، به نقل از سکونی چنین نقل شده که، از احمد بن عثمان بغدادی درخواست کردم که دعاهای ماه رمضان را که عمویش ابوجعفر محمد بن عثمان عمری ـ نایب خاص امام زمان(ع) ـ میخواند برایم بیاورد. دفتری بیرون آورد که جلدی سرخ رنگ داشت. من دعاهای بسیاری از آن استنساخ نمودم که از آن جمله «دعای افتتاح» بود:
این دعا را در تمام شبهای ماه رمضان بخوان که در این ماه، فرشتگان دعا را میشنوند و برای صاحبش استغفار میکنند. در این دعای شریف، پس از حمد و ثنای خدا، صلوات بر امامان(ع) و امام عصر(ع) آمده است:
... و ما را به واسطة او، بر دشمنانت و دشمنان ما پیروز گردان، ای پروردگار راستین، آمین!
پروردگارا! ما حکومت ارجمندی را از تو آرزومندیم که به وسیلة آن، اسلام و مسلمین را عزّت بخشی، نفاق و منافقین را خوار گردانی و ما را در آن، از دعوتکنندگان به سوی خود و پیشوایان راهت قرار دهی و به آن وسیله، کرامت دنیا و آخرت را به ما عنایت فرمایی!پروردگارا! ما از نبودن پیامبرمان و غیبت ولیّمان و بسیاری دشمنانمان و کمی افرادمان و همپشتی مردم زمانه بر ضدّمان به تو شکایت میکنیم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را بر این سختیها یاری ده با پیروزیای که در آن شتاب نمایی و یاریای که شکستناپذیرش سازی و فرمانروای راستینی که پدیدش آری... 3
3. درخواست شهادت همراه امام(ع)
در اقبال الاعمال، همچنین در میان دعاهای این ماه مبارک، آمده است:
و به ما توفیق کشته شدن در راه خودت را عنایت فرما!4
4. درخواست یاری دین خدا
امام صادق(ع) در دعایی، پس از درخواست مطالبی، چنین میفرمایند:
... و مرا از آنانی قرار ده که برای دینت از ایشان یاری میخواهی و دیگران را جایگزین من نساز!5
5. درخواست یاری و همراهی امام(ع)
دربارة درود فرستادن بر پیامبر(ص) در اول هر روز ماه رمضان نقل شده است:
پروردگارا! حکومت آنان ـ ائمة اطهار(ع) ـ را در زمین استواری بخش و ما را از افراد و پیروان و یاران و یاوران راستین ایشان در پنهان و آشکار قرار ده!6
و از جلمه دعاهایی که در شب دوم ماه رمضان خوانده میشود، این دعا میباشد:
پروردگارا! شکیبایی خاندان محمد(ص) را به من ارزانی دار و مرا چنان قرار ده که چشم به راه حکومت آنان باشم و مرا از یاران و کمککاران ایشان در دنیا و آخرت گردان!7
در ضمن دعاهایی که ویژة سیزدهم ماه رمضان است، دربارة تمسک به ولایت پیامبر و امامان(ع) فرموده است:
پروردگارا! من به تو نزدیک میشوم با فرمانبرداری از آنان و پذیرش ولایت ایشان و سر فرود آوردن در برابر برتریهایی که به آنان دادهای، با خشنودی و بیآنکه انکار کنم یا در مورد آنچه در کتابت نازل کردهای، تکبّر ورزم.
و در ادامه، درخواست میشود:
و مرا و پدرم و فرزندانش و فرزندان مرا از کسانی قرار ده که او را یاری میدهند و در دنیا و آخرت از او یاری میجویند.8
و در صحیفة سجادیه به نقل از امام زین العابدین(ع) چنین آمده است:
و اینکه مردن مرا، کشته شدن در راه خودت، به همراه اولیائت و زیر پرچم حق از خاندان محمد بن عبدالله(ص) قرار دهی، در حالی در این میدان به پیش بروم و به آن پشت ننمایم و مرا از کسانی قرار دهی که به وسیلة آنان، با دشمنان خود و دشمنان آل محمد(ص) پیکار میکنی!9
و در کتاب اقبال الاعمال در میان دعاهای روز هجدهم چنین آمده است:
پروردگارا! ما را با دستان او (صاحب الزّمان) به مسیر هدایت و راه بزرگ رهنمون شو و بر پیروی از او و ادای حقش توانایمان ساز و در میان یاران و یاوران او محشورمان کن که تو شنوندة دعایی!10
امیرمؤمنان(ع) در دعای روز نوزدهم چنین فرمودند:
خداوندا! مرا در شمار زندگانی قرار ده که از رزق تو برخوردارند، همانان که به دست سرکشان (دشمنان) و زیر پرچم حق و بیرق هدایت به شهادت میرسند و این در حالی باشد که من در راه یاری آنان گام برمیدارم و به پیش میروم، بیآنکه پشت به دشمن کنم یا تردیدی به وجود آورم و در آن هنگام، به تو پناه میبرم از گناهی که اعمال را نابود میسازد!11
از جمله دعاهای امام زین العابدین(ع) در روز نوزدهم ماه رمضان نیز چنین است:
خداوندا! از تو میخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و مردان مرا، کشته شدن در راه خودت و به همراه دوستانت و زیر پرچم حق از خاندان پیامبرت محمد بن عبدالله(ص) قرار دهی و این در حالی باشد که من بر دشمنان تو هجوم برم و پشت به دشمن ننمایم و مرا از کسانی قرار ده که به وسیلة آنان با دشمنان خود و دشمنان پیامبرت پیکار میکنی!12
همچنین به نقل از همان حضرت(ع) این گونه آمده است:
و مرا از کسانی قرار ده که به وسیلة آنان دینت را یاری میدهی و توسط آنان با دشمنانت پیکار مینمایی، در صفی که دربارة اهل آن، در کتابت چنین فرمودهای: «گویی بنایی ریخته شده از سُرباند» و این در حالی است که من در میان دوست داشتنیترین آفریدگانت نزد تو و دوست داشتنیترین سرزمینها نزد تو باشم و ریختن خون مشرکین و ناکثین و قاسطین و مارقین و نابذین و کافرین و مبدّلین را روزی من کن و رجای خود را در دل من پا بر جا نما و گامهایم را استوار ساز!13
پینوشتها:
1. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص 24.
2. همان، ص 58.
3. همان.
4. همان، ص 61.
5. همان.
6. همان، ص 97.
7. همان، ص 118.
8 . همان، ص 144.
9. صحیفة سجادیه، ص 431.
10. اقبال الاعمال، ص 165.
11. همان، ص 170.
12. همان، ص 189.
13. همان، ص 193.
بسم الله
شهید ثانی در کتاب «کشف الرّبیه» از حسین بن زید چنین روایت میکند که از امام صادق علیهالسلام پرسیدم:
« یابن رسول الله! آیا پیامبر خدا با کسی مزاح میفرمود؟»
حضرت جواب دادند:
«خداوند ایشان را به اخلاق بزرگ (خُلق عظیم) ستوده است و در تمام پیامبرانی که خداوند مبعوث نموده اندکی انقباض بوده است، ولی رسول اکرم صلیالله علیه و آله همراه با رأفت و رحمت کامل مبعوث شده است و از رحمت آن حضرت این بوده که با اصحاب خود مزاح میکرده تا عظمت و وقارش دل آنها را فرا نگیرد و بتوانند خواستههای خود را بخواهند و سوالهای خود را بپرسند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که یکی از یاران خود را غصهدار و غمناک میدید با مزاح، او رامسرور میکرد و به او میفرمود: خداوند کسی را که با برادرانش ترشرو باشد دوست ندارد.» (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمودند:
« من شوخی و مزاح میکنم، ولی هیچگاه خلاف واقع نمیگویم.»(2)
پینوشتها:
----------------
1- پیامبر نور و رحمت، ص 43.
2- زندگانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، ص 91.
----------------------------------------
مبعث خاتم پیامبران،رسول مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) بر تمامی مسلمین مبارک.
بسم الله
تفسیر « من وحی القرآن » اثر عالمانه و ارزشمند علامه سیدمحمدحسین فضلالله (متولد 1354 قمری) از اندیشمندان و روشنفکران معاصر شیعه است که هم اکنون نیز کرسی تدریس وی در سطوح عالیه حوزه علمیه لبنان برقرار است.
« من وحی القرآن » تفسیری اجتماعی ـ تربیتی است که مفسر در آغاز، مباحث آن را به منظور ایجاد هوشیاری در جمع طلاب و جوانان ارائه کرد. و آنگاه به صورت تفسیری عرضه داشته است.(1) از این رو، بر مجموعه این تفسیر رویکرد حرکتزایی، لزوم بازگشت به قرآن، پاسخگویی به نیازهای انسان معاصر و رفع شبهات اعتقادی حاکم است.
علامه فضلالله در نگارش این تفسیر در عین حال که به بُعد اجتماعی - تربیتی و نیازمندی عام جامعه نظر داشته، از جنبه علمی و استدلالی، توجه به نکات عمیق و دقیق، و ادبیات استوار و شیوا غافل نبوده و بر آن تأکید ورزیده است.
وی در تفسیر آیات ابتدا معنای لغوی را ذکر میکند و سپس به بیان کلیاتی از پیام آیات، ارائه تحلیل درباره موضوع، طرح پرسشهایی متناسب با آیه و پاسخ به آنها و شرح ابعاد مختلف آیه میپردازد.(2)
این تفسیر در چاپ جدید در 24 جلد و به زبان عربی منتشر شده و امید است مترجمان عزیز کشورمان به ترجمه فارسی این اثر نیز همت بگمارند تا فارسی زبانان نیز بتوانند از این اثر ارجمند بهره گیرند.
شناخت گناهان کبیره
اکنون به حکایتی علمی از این تفسیر که در بیان مصادیق گناه کبیره نقل شده، اشاره میکنیم.
از امام کاظم علیهالسلام روایت شده است که:
عمروبن عبید بصری بر (پدرم) امام صادق علیهالسلام در آمد. همین که سلام کرد و نشست، این آیه را تلاوت کرد: «وَالَّذینَ یجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ» و آنگاه از خواندن بقیه آیه خودداری کرد. امام صادق علیهالسلام پرسید: چرا سکوت کردی؟ گفت: دوست دارم اول گناهان کبیره را از نظر قرآن کریم بشناسم. حضرت فرمود: عیبی ندارد. ای عمرو! بزرگترین کبایر عبارتند از:
1. شرک به خدای تعالی، به دلیل این کلام خدای عزوجل که میفرماید: «إِنَّ اللهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ»، و این آیه که میفرماید: «إِنَّهُ مَنْ یشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النّارُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» (مائده/72) ؛ و کسی که به خدا شرک بورزد، خدا بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش آتش است.
2. ناامیدی از رحمت خداوند؛ چون در این باره فرموده: «إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» (یوسف/87)؛ و از رحمت خدا مایوس نمیشوند، مگر مردم کافر.
3. ایمنی از مکر خدای تعالی؛ چون خدای تعالی او را خاسر و زیانکار خوانده و فرموده «فَلا یأْمَنُ مَکْرَ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ.» (اعراف/99)
4. عقوق والدین؛ یکی دیگر از گناهان کبیرهای که در قرآن آمده، عاق والدین است و خداوند عاق والدین را جبار و شقی نامیده و از قول حضرت عیسی علیهالسلام نقل کرده که فرمود:«وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیا» (مریم/32)؛ خدا مرا در برابر مادرم نیکوکار کرده، و مرا جبار و شقی قرار نداد.
5. قتل نفس؛ (یعنی کشتن انسانی که خدای تعالی ریختن خون او را جایز ندانسته و در نتیجه بدون حق نباید کشته شود) و درباره این گناه فرموده: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها» (نساء/93)؛ و کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند، کیفرش جهنم است؛ در حالی که همیشه در آن خواهد بود .
6. نسبت زنا به زنان بیگناه دادن؛ که خدای تعالی درباره این گناه فرموده: «إِنَّ الَّذینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» (نور/23)؛ کسانی که زنان مؤمن پاکدامن و از همه جا بی خبر را تهمت زنا میزنند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و عذابی عظیم دارند.
7. خوردن مال یتیم؛ چون قرآن کریم دربارهاش میفرماید:«إِنَّ الَّذینَ یأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى ظُلْمًا» (نساء/10)؛ کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، جز این نیست که آتش در شکم خود میکنند.
8. فرار از جنگ؛ خدای تعالی درباره آن میفرماید: «وَ مَنْ یوَلِّهِمْ یوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیزًا إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ» (انفال/16)؛ و کسی که پشت به دشمن کند، بدون این که بخواهد حیله جنگی به کار برد، و یا به جمعیتی بپیوندد تا او را کمک کنند، با خشم خدا روبهرو شود، و چنین کسی جای در دوزخ دارد که چه بد سرانجامی است.
9. ربا خواری؛ خدای تعالی درباره آن فرموده:«الَّذینَ یأْکُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إِلاّ کَما یقُومُ الَّذی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ» (بقره/275)؛ (آنها که ربا میخورند از جای بر نمیخیزند، مگر مثل کسی که شیطان با تماس خود مُخْبِطش(بیمار، تباه، فاسد) کرده است. و نیز درباره رباخواران فرموده:«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ
مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ» (بقره/279)؛ حال اگر باز هم از این عمل دست بردار نیستید، اعلام جنگ با خدا و رسولش دهید.
10. جادوگری (سحر)؛ خدای تعالی درباره آن فرموده:«وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» (بقره/102)؛ ساحران به خوبی میدانند کسی که سحر را بر کتاب خدا ترجیح دهد، در آخرت نصیبی ندارد.
11. زنا؛ زیرا خدای تعالی میفرماید:«وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِکَ یلْقَ أَثامًا، یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فیه مُهانًا» (فرقان/68ـ 69)؛ و کسی که این گناه را مرتکب شود، با عقوبتی روبهرو خواهد شد و روز قیامت عذاب برای او مضاعف گشته، با ذلت در آن جاودانه خواهد زیست.
12. سوگند دروغ؛ چون خدای تعالی درباره آن میفرماید:«إِنَّ الَّذینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ ایمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ» (آلعمران/77)؛ مسلماً کسانی که با عهد خدا و سوگندهاشان بهایی اندک را به دست میآوردند، اینان در آخرت هیچ بهرهای ندارند.
13. غلول؛ (یعنی دزدیدن از غنیمت)؛ که خدای تعالی درباره آن فرمود: «وَ مَنْ یغْلُلْ یأْتِ بِما غَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ» (آلعمران/161)؛ و کسی که از غنیمت بدزدد و در آن خیانت کند، روز قیامت با همان خیانتش میآید.
14. ندادن زکات واجب؛ خدای سبحان درباره آن میفرماید: «یوْمَ یحْمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ» (توبه/35)؛ روزی که بر آن گنجینهها در آتش جهنم میدمند تا سرخ شود، آنگاه با همان پولها پیشانی و پشت و پهلویشان را داغ میزنند.
15. شهادت دروغ و کتمان شهادت؛ خدای متعال فرموده: «وَ مَنْ یکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» (بقره/283)؛ و کسیکه شهادت را کتمان کند، قلبش گنهکار است.
16. شرب خمر و میگساری؛ زیرا خدای تعالی آن را معادل بتپرستی قرار داده است.
17. ترک نماز به طور عمدی.
18. ترک واجبات خدا؛ به دلیل این که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: کسی که نماز را عمداً ترک کند، ذمه خدا و ذمه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از او بری و بیزار است.
19. قطع رحم؛ زیرا خدای تعالی فرموده: «أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ» (رعد/25)؛ اینان مشمول لعنت خدایند، و منزل بد که (همان دوزخ) است از آنِ ایشان است.
عمروبن عبید از نزد امام صادق علیهالسلام بیرون میشد، در حالی که صدایش به گریه بلند بود، و میگفت: هلاک شد هر کس که به رای خود فتوا داد، و با شما ـ اهل بیت (رسول صلی الله علیه و آله) در فضیلت و علم معارضه کرد.
پینوشتها:
------------------
1. من وحی القرآن، جلد1 ص 8؛ تفسیر و مفسران، محمد هادی معرفت، ج2، ص 501 ـ 502.
2. شناختنامه تفاسیر، محمد علی ایازی، ص 263، 274؛ تفسیر مفسران، ج2،ص 501 ـ 502 .
3. من وحی القرآن، ج7 ،ص 209ـ210؛ مجمع البیان، ج 3 ،ص 62؛ اصول کافی، ج 2 ،ص 285، حدیث 24؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص 226، 229.
بسم الله
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و کتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یکصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذکر مى کند و مدّعى است که در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:
محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و.... (1)
کنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم [هم کنیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)]، ابوعبداللّه، اباصالح که مرحوم نورى ابوابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از کنیه هاى ایشان شمرده است.
در اینجا به ذکر پاره اى عناوین و صفات که در ضمن زیارت هاى مختلف و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید که دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را که غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(علیه السلام)بر شمرده شده برایمان روشن تر سازد.
قابل ذکر اینکه تمام این عناوین و اوصاف به طور خاص در مورد حضرت مهدى(علیه السلام)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(علیهم السلام)نیز مى تواند مصداق داشته باشد.
دیگر اینکه، آنچه ذکر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلکه به عنوان بهره ورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینکه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.
بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت ره جویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).
علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.
سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور.
شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.
نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.
الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین، روح مذهب.
الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.
صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاکى از بسیط خاک.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى.
مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
سیف اللّه الّذى لاینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.
میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.
کلمة اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.
وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.
رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پایان خدا، لطف و رحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
نظام الدین: نظام بخش دین.
یعسوب المتقین: پیشواى متقین.
معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.
مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.
المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها و نادرستى ها.
المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم و تجاوز.
المدّخّر لتجدید الفرائض و السنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات و سنن الهى.
المؤمّل لاِحیاء الکتاب و حدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.
جامع الکلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
السبب المتصل بین الأرض و السماء: واسطه بین آسمان و زمین، کانال رحمت حق بر خلق.
صاحب یوم الفتح و ناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى و بر افرازنده پرچم هدایت.
مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت و درستکارى.
الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.
المنصور على من اعتدى علیه و افترى: یارى شده علیه دشمنان و افترا زنندگان.
المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان و درمانده اى که چون دعا کند دعایش مستجاب شود.
پی نوشت:
----------------
1 - نجم الثاقب، از صفحه 55 تا 132.
بسم الله
یکی از صحابه مى گوید : روزى، در کنار جمعى از طایفه خود ( بنى عدى) ایستاده بودم که سلمان فارسى از کنار ما مىگذشت. او را صدا کرده و گفتم : اى ابوعبدالله! چرا نزد ما نمى آیى، تا از دنیاى ما بهره مند شوى؟ سلمان گفت : آرى! مى خواهم از دختر تو (خواهر حفصه ) خواستگارى کنم!
از این سخن ناراحت شده و به دوستان اطراف خود گفتم : مى بینید محمدصلّى اللّه علیه و آله چقدر مقام این مرد عجمى اَلْکَنْ را بالا برده است و او را این چنین گستاخ و پررو کرده است؛ تا آنجا که به این راحتى از دختر یک عرب، خواستگارى مى کند. سپس در حالى که از خشم و ناراحتى، به خود مى پیچیدم، نزد پیامبرصلّى اللّه علیه و آله آمده و به آن حضرت گفتم : اى رسول خدا! این قدر مقام افراد بى ارزش را بالا نبر، تا بر اشراف اصحاب تو برترى جسته و افزون طلبى کنند.
پیامبرصلّى اللّه علیه و آله فرمود: مگر چه اتفاقى رخ داده است؟
و من هم، ماجراى خواستگارى سلمان را مطرح کردم.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ای عمر! آیا دوست ندارى دخترت همسر سلمان بشود و او به تو نزدیک و تو مشتاق او شوى؟ آیا میدانى که بهشت، مشتاق سلمان است؟ و خداوند درباره او و قریش، این آیه را نازل فرموده است: (اُوْلئِکَ الَّذینَ اتَیْناهُمْ الْکِتابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَاِنْ یَکْفُرْبِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَ کَّلْنابِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ)(1): بندگان هدایت یافته خداوند، کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوّت به آنها دادیم؛ و اگر نسبت به آن کفر ورزند؛ (آئین حق زمین نمى ماند زیرا) کسان دیگرى را نگهبان آن مى سازیم که نسبت به آن کافر نیستند.
گفتم : این بندگان هدایت شده و نگهبان، چه کسانى هستند؟ رسول گرامى اسلامى صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هُمْ وَاللّهِ سَلْمانٌ وَ رَهْطُهُ؛ قسم بخدا آنها سلمان و قوم او (ایرانیان ) هستند.
سپس پیامبر افزود: آرى قسم بخدا، خداوند درباره او (سلمان ) و شما، این آیه را نازل کرد: (وَ اِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لایَکُونُوا اَمْثالَکُمْ)(2) و هرگاه سرپیچى کنید و از دین خداوند روى بگردانید، خداوند گروه دیگرى را به جاى شما مى آورد که مانند شما نخواهند بود و سخاوتمندانه از مال و جان خود، در راه خدا مى گذرند. من دیگر ساکت شدم و حُذیفه که در آنجا حضور داشت پرسید: این گروه چه کسانی هستند؟ رسول خداصلّى اللّه علیه و آله فرمود: سوگند به خدا! آن گروه سلمان و قوم او (ایرانیان) هستند.(3)
پی نوشت ها:
------------------------
1- انعام / 89.
2- محمد(ص ) / 38.
3- نفس الرحمان ، ص 47.
منبع:
پاک نیا، عبدالکریم، جلو هایی از نور قرآن در قصه ها، مناظره ها و نکته ها