بسم الله
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسولاله و هى تشهد ان لا اله اله الله و ان محمدا رسولالله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور یا على انا فاطمه بنت محمد زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا و الاخرة انت اولى بى من غیرى حنطنى و غسلنى و کفنى باللیل وصل على و ادفنى باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقراء على ولدى السلام الى یوم القیامة.(1)
این است وصیت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مىدهد به یگانگى و یکتایى ذات باریتعالى و رسالت حضرت محمد رسولالله و گواهى مىدهد که بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شک قیامت در پیش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمىانگیزد یا على من فاطمه دختر محمدم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هرکس بر من نزدیکترى مرا شبانه حنوط کن و شب غسل بده و شبانه کفنم کن و شب به خاک بسپار و کسى را از دفن من مطلع مکن. تو را به خدا مىسپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قیامت برسان. و در بعضى از روایات دارد که زهرا علیهاالسلام به على علیهالسلام گفت: یابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن که از تو مفارقت نمایم.
على علیهالسلام فرمود: اى دختر رسول خدا وصیت کن به آنچه مىخواهى و هر چه در دل دارى بیان کن على علیهالسلام نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بیگانه خالى کرد جز فاطمه و على کسى نبود فاطمه عرض کرد: اى پسر عم هیچگاه در زندگى به شما دروغ نگفتهام و در زندگى زناشویى با تو راه خیانت نپیمودهام و لا خالفتک منذ عاشرتنى. و هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشدهام و پیوسته مطیع فرمان تو بودهام. على علیهالسلام فرمود:
پناه مىبرم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگویى و داناتر و پرهیزگارتر و نیکوکارتر و گرامىتر از هرکسى، من نیز از خدا در مخالفت با تو بیمناک بودهام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجدید مصیبتى است که از رحلت پیغمبر بر من وارد شد به خدا قسم مصیبت فراق تو بر من چنان است که هیچ چیز نمىتواند مرا تسلیت دهد در آن حال هر دو به گریه افتادند و مدتى زار زار اشک ریختند (بعضى نوشتهاند که چون اطاق خلوت شد زهرا علیهاالسلام به على علیهالسلام عرض کرد پسر عم جلوتر بیا و دستت را روى سینه من بگذار على علیهالسلام خواهش آن بانو را عمل کرد آنگاه عرض کرد پسر عم از من راضى باش على علیهالسلام فرمود: زهرا جان از تو راضیم خداى نیز از تو راضى باشد. عرض کرد نه على جان مىدانى من از چه چیزى از شما رضایت مىخواهم روزى که دشمن به صورت من سیلى زد و با خستگى و درد جسمانى و روح افسرده آمدم منزل دیدم تو در کنج حجره نشستهاى و مشغول جمعآورى قرآنى با تندى با شما سخن گفتم و به شما گفتم یابن ابیطالب اى پسر ابىطالب در کنج حجره نشستهاى و مثل جنین در رحم حجره قرار گرفتهاى دشمن به همسرت تعدى کرده...
غصهدار بودم و با تو پرخاش کردم اینک از تو رضایت مىخواهم از من راضى باش) مولاى متقیان سر فاطمه را به سینه چسباند و با مهربانى فرمود: زهرا جان از تو راضیم خدا و رسول از تو راضى باشند هرچه مىخواهى بگو که اجرا خواهم کرد. آن بانو در حالى که اشک مىریخت گفت شوهر گرامیم خداوند تو را جزاى خیر دهد وصیت من این است که دختر خواهر من امامه را تزویج کنى (امامه دختر زینب بنت رسولالله بود که مادرش در زمان پدر فوت کرده بود) زیرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد کرد و بهترین پرستار آنها است و مرد هم ناگزیر است زنى در خانه داشته باشد.
از جمله وصایاى حضرت زهرا علیهاالسلام به همسرش این بود که گفت: شوهر عزیزم براى من تابوتى بساز که فرشتگان صورت آن را به من نشان دادهاند و امام علیهالسلام از وى خواست که وصف آن را برایش بیان کند تا طبق خواستهاش عمل نماید.
«مورخین نوشتهاند که وصف تابوت در متن وصیت آن بانوى بزرگ اسلام نیست» و باز گفت: همسرم وصیت دیگرم این است که هیچکس به جنازه من حاضر نشود.
من از این مردم که به من ستم کردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم.
اینها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند اجازه نده از این قوم و هوادارانشان کسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند یا على مرا در تاریکى شب آنگاه که دیدگان مردم به خواب رفت به خاک بسپار تا از دفن من بىخبر باشند. (2)
پی نوشت:
---------------------
1 ـ بحار چاپ قدیم ج 10/ 61
2 ـ فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین/ 435
بسم الله
پنهانى قبر حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه نشانهى مظلومیت و غربت ولایت است، و دلیل واضح و برهان قاطعى که شیعه مىتواند به استناد آن خود را پیرو راستین سنت رسول (ص) نشان دهد. زهرا سلاماللَّهعلیه نشانى بر حقانیت و مظلومیت شیعه، براى همهى آزادمردان در طول تاریخ به یادگار گذاشت.
شیعه امروز مىتواند از اهل سنت بپرسد، چرا زهرا سلاماللَّهعلیه وصیت کرد خلفا در تشییع جنازهاش حاضر نشوند؟ و چرا وصیت کرد تا قبرش پنهان بماند؟
آرى او نمىخواست تا دشمنانش که دشمنان خدا و رسولند بر سر مزارش اقامهى عزا کرده و بدین وسیله عوامفریبى کنند. آن قدر این امر بر خلفا سنگین بود و از عواقبش بیم داشتند که تصمیم گرفتند نبش قبر کنند تا قبر زهرا را پیدا کنند و بر جنازهاش نماز گزارند. که از هیبت و تهدید على علیهالسلام ترسیدند و از بیم فتنهاى بزرگتر پا عقب کشیدند.
زهرا سلاماللَّهعلیه مىخواست با طرح سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول قبرش را پنهان نموده، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند. همین است که مىبینم برخى، برخى دیگر را ملامت مىکردند که تنها دختر پیامبر مرد و هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و قبرش را هم پنهان نمود.
او مىاندیشید شاید با غوغایى که به سبب شهادتش در مدینه ایجاد مىشود، با این اقدام بىسابقه و آگاهانهى مردم را علیه خلفا به حرکتى وادارد و یا لااقل، سندى همیشگى بر محکومیت خلفا، از خود به یادگار بگذارد. از اینرو حتى ائمه بعدى نیز قبر او را آشکار نساختند.
در مورد محل دفن حضرت فاطمه زهرا در کتابهاى مختلف مطالب گوناگون نوشتهاند بعضى معتقدند که در جوار قبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مدفون شده است و دلیلشان این حدیث شریف است که رسول خدا (ص) فرموده است:
ان بین قبرى، و منبرى روضة من ریاض الجنة. همانا بین قبر و منبر من باغى از باغهاى بهشت است که اشاره به محل دفن حضرت زهرا سلاماللَّهعلیها است مرحوم علامه مجلسى در بحار معتقد است که امیرالمؤمنین در نیمه شب جسد فاطمه را برداشت با دو فرزندش حسن و حسین و شش نفر از اصحاب به طرف قبر پیغمبر (ص) رفتند. بعضى هم معتقدند که در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است. (1)
و بعید نیست که آن امام مظلوم علیهالسلام صورت چهل قبر را در بقیع ترتیب داده باشد تا کسى از قبر واقعى حضرت زهرا علیهاالسلام مطلع نشود و وصیت آن سیده مظلومه نیز عمل شود.
جریان غمانگیز نبش قبر حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه
صبح آن شبى که حضرت زهرا علیهاالسلام غریبانه به خاک سپرده شد به نقل سپهر در ناسخ ابوبکر و عمر و گروهى از مهاجر و انصار بر در سراى على علیهالسلام گرد آمدند تا به قول خودشان در تشیع جنازه حضرت زهرا علیهاالسلام شرکت کنند مقداد بن اسود به آنها گفت: فاطمه را دیشب به خاک سپردهاند! عمر به ابوبکر گفت: الم اقل لک انهم سیفعلون به تو نگفتم که اینها چنین خواهند کرد؟ و به دنبالش گفت: لا تترکون یا بنىهاشم حسدکم القدیم لنا ابدا.
اى بنىهاشم این حسادت دیرینه شما را در مورد ما هیچگاه ترک نمىکنید... واللَّه لقد هممت ان انبشها فاصلى علیها. به خدا سوگند هر آینه او را از قبر بیرون آورده و بر وى نماز خواهیم خواند! فقال على علیهالسلام واللَّه لو رمت ذاک یابن صهاک لا رجعت الیک یمینک لئن سللت سیفى لا اغمدته دون ازهاق نفسک. (2)
پس على علیهالسلام فرمود:
اى پسر صهاک به خدا قسم اگر چنین قصدى کنى دست راست تو به تو بازنگردد یعنى دستت را قطع خواهم کرد چه اگر شمشیر از نیام برآورم تا خون تو نریزم در غلاف قرار نمىدهم و در بعضى از روایات آمده على علیهالسلام او را گرفت و سخت بر زمین کوبید و فرمود: اى پسر کنیزک سیاه خلافت که حق من بود از من گرفتید و من به خاطر این که مردم از دین خدا برنگردند از حق خود گذشتم فوالذى نفس على بیده لئن رمت و اصحابک بشىء من ذلک لاسقین الارض من دمائکم. به خدایى که جان على در دست او است اگر تو و اصحابت قصد قبر فاطمه کنید زمین را از خون شما سیراب مىکنم. ابوبکر و دیگران واسطه شدند که چنین کارى نخواهند کرد تا عمر را رها ساخت. (3)
پس اگر محل دفن حضرت زهرا علیهاالسلام را در قبرستان بقیع دانستهاند به خاطر این بود که ذهن مخالفین را مشغول نموده و از این طریق قبر آن بانوى عصمت و طهارت براى همیشه مصون بماند و کسى نداند که آن بانوى پهلو شکسته در کجا مدفون گردیده است.
پی نوشت:
-----------------------
1ـ ناسخ ج 1/ 235- 233
2ـ ناسخ، ج 1/ 235
3ـ ناسخ، ج 1/ 235
بسم رب الشهدا و الصدیقین
انا لله و انا الیه راجعون
با خبر شدم برادر عزیز و دوست خوبم ، جانباز گرامی جناب آقای سید محمد ( امین ) شمس دیروز بر اثر جراحات شیمیایی در بیمارستان نمازی شیراز دعوت حق را لبیک گفته و به فیض عظمای شهادت نایل گردیدند.
امین جان شهادتت مبارک
بسم الله
بدون شک امام خمینی (ره) احیاگر اسلام در قرن حاضر بودند. بلکه بهتر است بگوییم امام خمینی(ره) احیاگر دینداری در سراسر دنیا بوده و خواهند بود. اما این احیاگری همراه با جان بخشی به بسیاری از مفاهیم ناب اسلامی بود که در طول قرن ها به دست فراموشی سپرده شده بود؛ گویا امام خمینی(ره) با دین جدیدی آمدند.
یکی از زیباترین مفاهیم قرآن، مفهوم «حزب الله» است. امام خمینی(ره) فرمودند همه ی ما «حزب الله» هستیم. اما «حزب الله»، که واژه ای قرآنی است از دیدگاه خداوند چه مؤلفه ای و عناصری دارد. در این نوشتار به دنبال تبیین این عناصر هستیم. باشد تا از قرآن بیاموزیم و امید آنکه حزب اللهی واقعی شویم.
واژه «حزب الله، در دو آیه 56، سوره مائده، 22 مجادله به کار رفته است:
إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (55) وَمَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
ترجمه:
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و درحال رکوع، زکات میدهند. و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است.
با توجه به ترجمه آیات 55 و 56 سوره مائده درمی یابیم کسانی یاران حزب پاک خدایند که از ولایت مطهر الهی یعنی خدا و رسول و امامان پاک پیروی کنند.
برترین ویِژگی حزب اللهی ها این است که هم خداوند متعال در همین دنیا از آنها راضی و خشنود است و هم آنان به رضای رب راضی و خشنود هستند.
آیه 22 سوره مجادله:
لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه:
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن میمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب الله»اند؛ بدانید «حزب الله» پیروزان و رستگارانند.
در این آیه به صراحت و روشنی ویژگی های یاران حزب خدا بیان شده است اولین ویژگی را می توان با عنوان «تولی» و «تبری» توضیح داد؛ حزب اللهی کسی است که امکان ندارد دشمنان خدا را دوست داشته باشد هر چند پدر، فرزند، برادر و یا خویشانش باشد. اگر کسی تنها حب و بغضش برای خدا باشد، خداوند مدال و گردن آویز ایمان ثابتِ مستقر قلبی را ارزانی او می دارد و از جانب خویش همواره یاری اش می کند و در گام بعد به بهشت جاودان آراسته با رودهای روان داخل می گرداند.
برترین ویِژگی حزب اللهی ها این است که هم خداوند متعال در همین دنیا از آنها راضی و خشنود است و هم آنان به رضای رب راضی و خشنود هستند.
جمله ی پایانی آیه آرزوی تمامی احزاب سیاسی – اجتماعی در اقدامات خویش است. یعنی پیروزی و سعادت که البته در جریانات حزبی – سیاسی امری گذرا و ناپایدار است، آری! خداوند با فریاد رسای وحیانی خویش آشکار می سازد که ای بندگان من! آگاه باشید تنها حزب همیشه پیروز و سعادتمند تنها حزب خداست.
پس بشتابید به سوی حزب خدا که او همواره منتظر و مشتاق شماست.
البته خداوند در قرآن «حزب شیطان» را به خوبی معرفی کرده است. برای شناسایی این حزب می توانید به آیات 13 تا 19 سوره مجادله؛ مراجعه نمایید.